ابنباکویه ابومحمد بن عبدالله شیرازیاِبْنِ باکویه شیرازی، ابومحمد بن عبدالله بن عبیدالله، از مشایخ بزرگ صوفیه در سده ۴ و اوایل سده ۵ق/۱۰ و ۱۱م میباشد. ۱ - نام و شهرت ابن باکویه در منابعشهرت او در منابع عربی به صورت ابن باکویه، و ابن باکو، و در کتب فارسی گاهی به شکل باکو و باکویه ضبط شده است. نام او و نام پدرش در اکثر منابع معتبر قدیمی به صورتی است که در بالا آورده شده. ولی در بعضی از منابع متأخر نام او را علی و نام پدرش را محمد نوشتهاند، [۱]
جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۱، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۷ش.
[۲]
قزوینی، محمد، ج۱، ص۳۸۰-۳۸۲، حواشی شدالازار (نک: جنید شیرازی در همین مآخذ).
و در بعضی منابع نام جد او را احمد ضبط کردهاند [۳]
ابن ماکولا، علی، ج۱، ص۱۶۶، الاکمال، به کوشش شیخ عبدالرحمان یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
فیروزآبادی، ذیل «باک»). شهرت او مأخود از نام جدش «باکویه» است که آن نیز منسوب به باکوی شروان است [۴]
سمعانی، عبدالکریم، ج۲، ص۵۵، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی المعلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۵]
محمد بن منور، اسرار التوحید، ج۱، ص۲۰۷، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۶]
ذیل «بوک»، زبیدی، تاج العروس.
و چون او در آخر عمر در دامنه کوهی در نزدیکی شیراز عزلت گزید، نزد عامه مردم آن نواحی به باباکوهی یا بابایکوهی مشهور گشت. ۲ - رهآورد سفرهاابن باکویه در جوانی در حلقه مریدان و شاگردان شیخ ابوعبدالله ابن خفیف درآمد و پس از وفات شیخ (۳۷۱ق/۹۸۱م) به سیر آفاق و سیاحت کشورهای مختلف پرداخت و حکایات و روایات بسیاری در احوال و اقوال مشایخ صوفیه گرد آورد. [۷]
دیلمی، ابوالحسن، ج۱، ص۲۵۹، سیره الشیخ الکبیر ابی عبدالله ابن خفیف، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، به کوشش آن ماری شیمل، آنکارا، ۱۹۵۵م.
[۸]
سمعانی، عبدالکریم، ج۸، ص۲۲۱، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی المعلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۱۰]
جنید شیرازی، معینالدوله، ج۱، ص۳۸۱-۳۸۳، شدالازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۸ش.
گفتهاند که او در شیراز متنبی را ملاقات کرده و اشعار او را از خود وی شنیده است. [۱۱]
فارسی، عبدالغافر، ج۱، ص۲۷، تاریخ نیسابور، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۳۶۲ش.
[۱۲]
ابن حجر، احمد، ج۵، ص۲۳۰، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹- ۱۳۳۱ق.
او پس از سیر و سیاحت در کشورهای شرقی اسلامی، سرانجام به نیشابور آمد و در خانقاه ابوعبدالرحمان سلمی اقامت گزید. و پس از مرگ سلمی (۴۱۲ق/۱۰۲۱م) پیر خانقاه او شد. [۱۳]
محمد بن منور، اسرار التوحید، ج۱، ص۲۰۷، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.
۳ - مصاحبت با بزرگانابن باکویه در نیشابور با ابوالقاسم قشیری و شیخ ابوسعید ابوالخیر مصاحب بوده است. وی ابتدا ابوسعید ابوالخیر و آیین سماع او را منکر بود، اما پس از دیدن کراماتی از شیخ، نسبت به او ارادتی تمام یافت. [۱۴]
محمد بن منور، اسرار التوحید، ج۱، ص۸۳-۸۶، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۱۵]
محمد بن منور، اسرار التوحید، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۸، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.
ابن باکویه مدتی با شیخ ابوالعباس نهاوندی نیز مصاحب بوده و شیخ او را بزرگ داشته و به فضل و کمال او اعتراف نموده است. [۱۶]
جنید شیرازی، معینالدوله، ج۱، ص۳۸۲-۳۸۳، شدالازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۸ش.
خواجه عبدالله انصاری نیز از معتقدان وی بوده و در نیشابور در خانقاه او توقف میکرده است. خواجه عبدالله گوید که «من خود از او به انتخاب، هزار حکایت نوشتهام و سی هزار حدیث ». [۱۷]
جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۱۶، مقامات شیخ الاسلام، به کوشش علی اصغر بشیر، کابل، ۱۳۵۵.
۴ - ترک خانقاه نیشابورامروز بر ما آشکار نیست که چرا ابن باکویه در اواخر عمر خانقاه نیشابور و حلقه مریدان را ترک گفت و به شیراز بازگشت و در غاری نزدیک آن شهر عزلت گزید. در شیراز مشایخ صوفیه و بزرگان علما از صحبت او کسب فیض میکردند. [۱۸]
جنید شیرازی، معینالدوله، ج۱، ص۳۸۳، شدالازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۸ش.
۵ - درگذشتابن باکویه سرانجام در همان غار درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد و بقعهای بر مرقد وی ساخته شد که اکنون زیارتگاه است. وفات او را جنید شیرازی در ۴۴۲ق (۱۰۵۰م) نوشته [۱۹]
جنید شیرازی، معینالدوله، ج۱، ص۳۸۴، شدالازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۸ش.
و مؤلفان متأخر چون جامی و دیگران غالباً همین تاریخ را ضبط کردهاند، ولی فارسی ، [۲۰]
فارسی، عبدالغافر، ج۱، ص۲۷، تاریخ نیسابور، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۳۶۲ش.
ابن حجر [۲۱]
ابن حجر، احمد، ج۵، ص۲۳۰، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹- ۱۳۳۱ق.
و ذهبی [۲۲]
ذهبی، محمد، ج۲، ص۲۶۰، العبر، به کوشش ابوهاجر محمد، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
سال وفات او را ۴۲۸ق (۱۰۳۷م) نوشتهاند و سمعانی [۲۳]
سمعانی، عبدالکریم، ج۸، ص۲۲۱، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی المعلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
آن را چهار صد و بیست و اندی ذکر کرده است. با توجه به قدمت و اعتبار منابع اخیر و طبق محاسبه محمد قزوینی در حواشی شدالازار، [۲۴]
قزوینی، محمد، ج۱، ص۳۸۴، حواشی شدالازار (نک: جنید شیرازی در همین مآخذ).
تاریخ ۴۲۸ق صحیحتر به نظر میرسد. ۶ - تبحر در علوم مختلفابن باکویه در علوم مختلف متبحر بوده [۲۵]
جنید شیرازی، معینالدوله، ج۱، ص۳۸۰، شدالازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۸ش.
و به ویژه در استماع و نقل حدیث و آشنایی به حکایات و سیرههای مشایخ طریقت شهرتی تمام داشته است. [۲۶]
فارسی، عبدالغافر، ج۱، ص۲۷، تاریخ نیسابور، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۳۶۲ش.
احمد بن علی بن خلف شیرازی ادیب که در نیشابور میزیسته، کتابهایی از جمله کتاب الحکایات را از ابن باکویه نقل کرده است. [۲۸]
ابن ماکولا، علی، ج۱، ص۱۶۶، الاکمال، به کوشش شیخ عبدالرحمان یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
۷ - آثاراز آثار منسوب به او یکی رسالهای است درباره حسین بن منصور حلاج به عنوان بدایه حال الحلاج و نهایته که لوئی ماسینیون بخشی از آن را به چاپ رسانده است. دیگری کتاب اخبار العارفین است که حاجی خلیفه در کشف الظنون از آن یاد کرده است، [۲۹]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۷، استانبول، ۱۹۴۱م.
اما نسخهای از آن در دست نیست. دیوان شعری به فارسی نیز به او نسبت دادهاند که در آن شاعر به «کوهی» تخلص کرده است. اگر چه برخی از مستشرقین همچون ریو، اته، ژوکوفسکی و برتلس در صحت این انتساب اصرار ورزیدهاند، [۳۰]
برتلس، آندره، ج۱، ص۳۷۶، ی، تصوف و ادبیات تصوف، ترجمه سیروس ایزدی، تهران، ۱۳۵۶ش.
لیکن شیوه گفتار در این اشعار هیچ گونه مناسبت و شباهتی با سبک و اسلوب شعر فارسی در سدههای ۴ و ۵ق ندارد، و هیچ یک از مؤلفاتی که تا پیش از سده ۱۳ق به ذکر احوال ابن باکویه پرداختهاند از شاعری او سخنی نگفته و شعری به او نسبت ندادهاند. به نظر آقابزرگ سراینده این دیوان قبل از قرن ۹ق نمیزیسته است [۳۱]
آقابزرگ، ج۹ (۱)، ص۱۱۷-۱۱۸، الذریعة.
و به نظر زرین کوب سراینده این اشعار که شاعری با تخلص کوهی است، متعلق به بعد از عصر حافظ است. [۳۲]
زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۲۱۷، جستجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
۸ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ، الذریعة. (۲) ابن حجر، احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹- ۱۳۳۱ق. (۳) ابن ماکولا، علی، الاکمال، به کوشش شیخ عبدالرحمان یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م. (۴) انصاری، عبدالله، طبقات الصوفیه، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۵) برتلس، آندره، ی، تصوف و ادبیات تصوف، ترجمه سیروس ایزدی، تهران، ۱۳۵۶ش. (۶) جامی، عبدالرحمان، مقامات شیخ الاسلام، به کوشش علی اصغر بشیر، کابل، ۱۳۵۵. (۷) جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۷ش. (۸) جنید شیرازی، معینالدوله، شدالازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۸ش. (۹) حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۱م. (۱۰) دیلمی، ابوالحسن، سیره الشیخ الکبیر ابی عبدالله ابن خفیف، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، به کوشش آن ماری شیمل، آنکارا، ۱۹۵۵م. (۱۱) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش ابوهاجر محمد، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۱۲) زبیدی، تاج العروس. (۱۳) زرین کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش. (۱۴) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی المعلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م. (۱۵) فارسی، عبدالغافر، تاریخ نیسابور، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۳۶۲ش. (۱۶) فیروز آبادی، محمد، قاموس المحیط. (۱۷) قزوینی، محمد، حواشی شدالازار (نک: جنید شیرازی در همین مآخذ). (۱۸) محمد بن منور، اسرار التوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن باکویه شیرازی»، ج۳، ص۹۴۰. |